روزهای تنهایی

روزهای تنهایی

زخم هایم به طعنه می گویند:دوستانت چقدربانمک اند...!!!

سلام عشقم

به همشون حسودیم میشه

 

اخه وقتی شب میشه چراغارو خاموش میکنن

 

یه شب به خیر قشنگ به عشقشون میگن و میخوابن

 

ولی من چی

 

حتی این واژه های قشنگم برام ممنوع شدن

 

راستی امروز رفتم سراغ ایینه

 

خواستم قیافه یه مجنون در به درو ببینم

 

دیگه مثه قدیما نه گل و باغ و بهشت میدیدم

 

نه شم و پروانه

 

همه چی تاریک بود

 

جز یه جفت چشم خیس و . . .

 

لبایی که التماس میکرد

 

گونه های سرخ براق

 

اخمای چند ساله

 

هیچی نداشت

 

هر کی میدید دیگه نمیگفت بقض دیدنی نیست

 

پیش خودم گفتم خدایا !

 

خدای من . . . خدای مهربون من

 

ممنونم که این چشا رو دارم تا با یه نگاه عاشقش بشم

 

ممنوم که این لبا رو دارم تا با یه لبخند غصه هامو  قلیم کنم

 

ممنوم که میتونم حرف بزنم و بگم عاشقشم

 

ممنونم که عشق به این قشنگی بهم دادی

 
 

که عاشق ترینم توی این دنیای بی احساس


نظرات شما عزیزان:

ابوالفضل
ساعت9:02---27 اسفند 1390
سلام وب خوب وجالبي داري اگه منو قابل دونستي بيا تو وبم ونظر بده و اگه هم قابل دونستي با عنوان شعر و متن عاشقانه لينكم كن
ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: غریبه ای درغزل ׀ تاریخ: شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

درباره وبلاگ

به دل نگیر دراین ضیافت فقیرانه من دعوت نداری...! میدانی.... بهای زیادی دادم.... پیوندباآنکه دوستش ندارم... نمیدانم....عادلانه است برای تاوان پس دادنم یانه؟!!! تاوان سادگی هایم......!


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

روزهای تنهایی

CopyRight| 2009 , cilentcry.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM